جدول جو
جدول جو

معنی کانک بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو

کانک بزوئن
در حال جان کندن، به سکسکه افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

وصله زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
زل زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
فاسد شدن گندم
فرهنگ گویش مازندرانی
کپک زدن، کندن چاله بر روی ساقه ی درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
سر به عقب کشیدن ناگهانی اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
جوشاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
حرکت شدید و ممتد کمر و کفل مرد به قصد نایش عمل مقاربت، قر
فرهنگ گویش مازندرانی
هق هق کردن، سکسکه ی پس از گریه، ناز گریه، هق هق کردن، سکسکه ی پس از گریه، ناز گریه
فرهنگ گویش مازندرانی
در رفتن، چاک زدن، دریدن، پاره کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پاشاندن خاک و خل به وسیله ی مرغ و پرنده، هق هق کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
حرکت سوار، هنگامی که پاشنه ی پا به شکم اسب بزند دا اسب به
فرهنگ گویش مازندرانی
نشان کردن، با کلوخ چیزی یا کسی را هدف قرار دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
دوخت و دوز کردن با سوزن
فرهنگ گویش مازندرانی
مکیدن، نوک زدن ماهی به قلاب، هق هق گریه
فرهنگ گویش مازندرانی
برخورد کردن، کوک زدن لباس
فرهنگ گویش مازندرانی